امام علی النقی علیه السلام در سال 212 ق در یکی از محلات مدینه به دنیا آمده و پس از شهادت پدر گران قدرشان امام جواد علیه السلام ، در هشت سالگی به امامت رسیدند. ایشان تا 22 سالگی که به دستور متوکل، دهمین خلیفه عباسی، به سامرا تبعید شدند، در مدینه زندگی می کردند. سرانجام آن حضرت، در 42 سالگی و پس از 33 سال امامت پربار، بر اثر زهری که با دسیسه مُعْتَز، سیزدهمین خلیفه عبّاسی، توسط معتمد عباسی به آن حضرت خورانده شد، به شهادت رسیدند و در منزل خود در شهر سامرا به خاک سپرده شدند.
با وجود آن که امام هادی علیه السلام در سامرا تحت مراقبت شدید بود و در این راه، رنج ها و مرارت های فراوانی تحمل کرد، ایشان به کم ترین سازشی باستمگران تن نداد. این امر برای خلفای ستمگر عباسی، هراس آور و غیرقابل تحمل بود و از این رو، تنها راه خاموش کردن آن نور خدا را، از میان برداشتن آن بزرگوار دانستند و بدین ترتیب، امام هادی علیه السلام نیز هم چون امامان پیشین علیه السلام ، به مرگ طبیعی از دنیا نرفت؛ بلکه در عصر خلافت معتز مسموم گردید او در سوم ماه رجب سال 254 هجری به شهات رسید. ایشان، سپس در شهر سامرا، در منزل خویش به خاک سپرده شد و بدین ترتیب، میراث والای امامت را به فرزند بزرگوارشان امام حسن عسگری علیه السلام واگذاشت. ادامه متن در ادامه مطلب
امام در این زیارت به ۵۰ آیه از قرآن در فضیلت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) اشاره میکنند.
شاید جاودانهترین سند به جا مانده از امام علی النقی (علیهالسلام)
در بیان معارف شیعه و محورهای ولایت پذیری شیعیان را زیارت ارزشمند جامعه
کبیره بدانیم. اما یکی دیگر از یادگارهای این امام بزرگوار؛ زیارت غدیریه و
مربوط به روز عید غدیری است که امام هادی (علیهالسلام) در سفری که معتصم خلیفه عباسی آن حضرت را به بغداد احضار کرد به نجف اشرف و زیارت قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی (علیهالسلام) رفتند و این زیارت را قرائت فرمودند. از جمله آیات مورد استناد در این زیارت آیه مشهور به آیه ولایت است. که این روایت علاوه بر مفسران شیعه به تایید بسیاری از مفسران اهل سنت نیز آمده است.**
________________________________________________ ** ۱ طبری (تفسیر طبری)، ج۶، ص۱۶۵ ۲- واحدی (اسباب النزول)، ص۱۴۸ ۳- فخر رازی (تفسیر فخر رازی)، ج۳، ص۴۳۱ ۴- ابن صباغ مالکی (الفصول المهمه)، ص۱۲۳ ۵- ابواسحاق ثعلبی (تفسیر ثعلبی)، ج۲، ص۵۲ ۶- گنجی شافعی (الکفایه)، ص۱۰۶ ۷- خوارزمی (مناقب)، ص۱۷۸ ۸- ابن حجر (الصواعق)، ص۲۵
امام هادی علیهالسلام با
دیدِ یك انسان مبارز به دربارِ متوكّل رفت و مجلسِ شراب او را به مجلس
معنویت تبدیل كرد. یعنى او را مغلوب كرد؛ به طورى كه در آخرِ حرفهایش،
متوكّل براى حضرت عطر آورد و او را با احترام بدرقه كرد.
در مبارزهاى كه شروع كنندهى آن، خلیفهاى تندخو و قدرتمند بود، امام هادی دست به یك جنگ روانى زد؛ مبارزهاى كه در آن نیزه و شمشیر كاربُرد ندارد.
یادداشتی از دكتر حشمتالله قنبری، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلام دربارهی امام علیالنقی علیهالسلام
![]() حیات اهل بیت علیهمالسلام و
حوادث و رخدادهای دوران ولایت و رهبری آنان، عصارهی خلقت است. هیچ حماسه و
فاجعه، تدبیر و تقیه و نیز تعلیم و تربیتی همانند روزگار آنان وجود نداشته
و نخواهد داشت. پی بردن به حقایق اهل بیت علیهمالسلام،
رسالت و شیوههای تبلیغی و براندازی دشمنان راه خدا در عصر ایشان میتواند
جامعهی انسانی را از شقاوت و حرمان و جاهلیت برهاند. یكی از حلقههای
نورانی خاندان وحی، وجود مبارك حضرت امام هادی علیهالسلام
است كه به نوعی میتوان آن حضرت را بنیانگزار تحولات فكری و فرهنگی
دورهای از زندگی مسلمانان نامید. البته هر كدام از حضرات معصومین متناسب
با مقتضیات زمان و ظرفیت آمادگی جامعهی مسلمانان، نسبت به مدیریت بر
تحولات اجتماعی، سیاسی، عقیدتی و تحكیم پایههای فرهنگ دینی اهتمام
داشتهاند و حاكمیتهای جور و اختناق هرگز نتوانستند خط اهل بیت علیهمالسلام را از حیات جامعهی اسلامی پاك كنند. آنها تحمیل مظلومیت كردند اما هدایت اهل بیت علیهمالسلام و عظمت پیروان مكتب اهل بیت علیهمالسلام هیچ گاه مخدوش نشد.
عصر امام هادی علیهالسلام و
شخصیت والامرتبهی آن حضرت ویژگیهای خاص خود را داشت. آن حضرت در نیمهی
ذیالحجه سال ۲۱۲ به دنیا آمد و در هشت سالگی پس از شهادت والد گرانقدر خود
حضرت امام جوادالائمه علیهالسلام
عهدهدار امر امامت شد و تا سال ۲۵۴ به مدت سیوسه سال علاوه بر امامت امت
و تحمل شش طاغوت از طواغیت بنیعباس، آحاد مردم از دوست و دشمن ایشان را
به عامل دین، فقیه جامع، امین بزرگ و طیب و تقی میشناختند. سازمان وكالت از سوی امام معصوم دارای چنان قوام و استحكامی شد كه مجموعه نیازهای فكری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را تولیت و كفایت میكرد و مراكز با عظمت علمی و حدیثی مانند قم و نجف و مشهد، محصول تدبیر والای حضرت امام هادی علیهالسلام است. اگرچه پسران بنیعباس با شعار (الرضا من آل محمد) افكار عمومی امت اسلامی را به استخدام خود در آوردند و با استفاده از ظرفیت دینی، علمی و مدیریتی وقت جهان اسلام از یك سو و بهرهبرداری از نفرت آحاد جامعهی مسلمانان نسبت به بنیامیه و بنیمروان از طرف دیگر شرایط ویژهای را تحمیل كردند، اما این فریب طبیعتاً نمیتوانست ماندگار باشد. لذا تدریجاً با فاصله گرفتن از شعار اولیه، حذف عناصر مؤثر و كارآمد و برخوردهای بیرحمانهی متعددی پدید آمد. اما آنچه باعث به فراموشی سپرده شدن نحلههای انحرافی و در هم كوبیده شدن فتنهها شد، حضور با عظمت و تدابیر اساسی حضرت هادی علیهالسلام در حوزههای سیاسی، علمی و اعتقادی مسلمانان بود كه هر تفرقهای را به وحدت میرساند. ![]() مثلاً اگر چه موضوع نیابت و وكالت از سوی امام معصوم علیهالسلام در دورههای پیش وجود داشت اما در عصر امام هادی علیهالسلام این تدبیر ارزنده و مؤثر به عنوان یك نهاد رسمی و سازمانیافته، از برجستگیهای ویژهای برخوردار شد و نهاد مرجعیت شیعه به عنوان نهادی راهبردی و مدلساز چنان عظمتی پیدا كرد كه به عنوان بینقصترین سلسلهی پس از عصمت و طهارت، ضمن ارتباط مأموم با امام علیهالسلام، در هم كوبندهی بحرانی بود كه پیش روی امت اسلامی پهن میشد. شما میبینید كه حتی موضوع حبس و حصر امام معصوم علیهالسلام با دقت عمل و فرصتشناسی و وظیفهمداری مخلصانهی وكلای امامان معصوم باعث نشد كه جامعهی اسلامی از دسترسی به هدایت ناب اهل بیت علیهمالسلام محروم بماند. سازمان وكالت از سوی امام معصوم دارای چنان قوام و استحكامی شد كه مجموعه نیازهای فكری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان را تولیت و كفایت میكرد و مراكز با عظمت علمی و حدیثی مانند قم و نجف و مشهد، محصول تدبیر والای حضرت امام هادی علیهالسلام است. به هر حال تحصیل و وصول مبانی و مسائل فقهی و كلامی از یك مجمع مورد اعتماد، به جامعه مصونیت میبخشید. تاریخ به ما می گوید كه شكست و ائتلاف نحلههای انحرافی و شبههآفرین در حوزههای توحید، امامت و اعتقادات مردم و دفاع از قرآن و احادیث رسالت و امامت و روشن ماندن چراغ هدایت در زندگی بشر، محصول دوراندیشی و تمهید ژرف آن حضرت، پدر و فرزندان گرانقدر اوست.
گفتاری از حضرت آیتالله سبحانی دربارهی سیره و شخصیت حضرت امام علیالنقی علیهالسلام
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی خیر خلقه و آله الطاهرین و
لعنة الله علی أعدائهم أجمعین إلی یوم الدین. قال الحكیم فی محكم كتابه
الكریم: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا
صَبَرُوا و كانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ»(سجده؛ ۲۴) ![]()
مقام امامت مقام بزرگ و رسایی است. در حقیقت امامت استمرار مقام نبوت است و
تمام مسئولیتهایی كه بر عهدهی پیامبر بوده، همهی آن مسئولیتها بر
عهدهی امام نیز میباشد، با این تفاوت كه نبیّ مورد وحی است و وحی الهی بر
او نازل میشود و پایهگذار دین است، اما امام مورد وحی نیست. امام مفاهیم
دین را بیان میكند و پرسشهای نو را پاسخ میدهد و دربارهی زندگی مردم
قوانین صحیحی را تبیین میكند، امر به جهاد میكند و هكذا و هكذا.
بنابراین كسانی كه مقام امامت را یك مقام انتخابی مردمی تصور میكنند،
بدانند امامت یك مقام الهی و انتصابی است نه انتخابی و امام با رسول جز در
همان جهت كه عرض كردم، فرقی ندارد. قرآن مجید هم بهنوعی به این مسئله
اشاره دارد: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً» حتی برخی از انبیاء بعد از
نبوت به مقام امامت میرسند؛ «لَمَّاصَبَرُوا». صبر ایشان در تبلیغ دین سبب
میشود از مقام نبوت به مقام امامت برسند. در همین آیه دقت نمایید: «وَ
جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ
كانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ». جناب ابراهیم علینبیناوآلهوعلیهالسلام
نیز بعد از آن همه مقامات و امتحانات، از مقام نبوت به امامت رسید، چون
قبل از اینكه امام باشد، نبی و رسول بود، اما این مقام، مقام بالاتر از
مقام نبوت است. ائمهی اهل بیت بعد از پیامبر دارای چنین مقامی هستند.
امام در سامرّا هم مشغول كارهای امامت است. در درجهی اول حضرت در مدینه و مجموعاً در سامرّا حدود ۸۵ نفر فقیه و محدث تربیت كرده است. تربیت یك فقیه و محدث كار آسانی نیست؛ آن هم در شرایط و خفقانی كه در سامرّا بوده است. طبق نقل نوعِ محدثین اسلام مانند مسلم در صحیح و دیگران، رسول گرامی فرمود: بعد از من دوازده خلیفه خواهند آمد كه عزت اسلام بستگی به آنها دارد. حدود ده روایت، مسلم در صحیح خود به این تعبیر نقل میكند كه من عین عبارت را میخوانم: «لَا یَزَالُ الاسلامُ عَزِیزاً إِلَی اثْنَیْ عَشَرَ خَلِیفَةً ثُمَّ تَكَلَّمَ به شیءٍ لَمْ أَفْهَمْهُ فَقُلْتُ لِأَبِی مَا قَالَ فَقَال قَالَ رَسُولُ اللَّهِ كُلُّهُم مِنْ قُرَیْش»(صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۱۸۹) بعد از پیامبر اكرم دوازده خلیفه پیدا شود كه متصل به هم باشند. بنابراین ایشان جز ائمهی اثنیعشر كسی دیگر نیستند. ![]() حال شناختی از امام هادی علیهالسلام داشته باشیم: آقا ابوالحسن امام هادی علیهالسلام در سال ۲۱۲ هجری قمری در مدینه منوره متولد شد و تا سال ۲۳۶ در مدینه منوره تشریف داشتند. البته بعد از شهادت والد بزرگوارشان امام جواد علیهالسلام، مقام امامت به ایشان رسید در حالی كه سن مبارك ایشان حدود ۸ یا ۹ سال بود. البته نباید تعجب كرد كه كودكی هشتساله بتواند چنین بار بزرگی را بر دوش بكشد: «ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه»(حج؛ ۷۴). ما اگر امام و مقام او را را بشناسیم، درك این مسائل آسان است. جناب عیسی بن مریم در دوارن كودكی در مهد و گهواره به مقام نبوت میرسد: «قالَ إِنِّی عَبْدُاللَّهِ آتانِیَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا»(مریم؛ ۳۰) یا جناب یحیی بن زكریا در دوران كودكی به مقام نبوت میرسد: «یا یَحْیی خُذِ الْكِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا»(مریم؛ ۱۲) ما نباید این گوهرها و آفرینشها را با دیگر گوهرها مخلوط كنیم. ![]() مشاهدهی آلبوم تصاویر امام هادی علیهالسلام در مدینه
تدریس فقه و حدیث میكند و مشكلات مردم را رفع میكند، اما متوكل خیلی
ناراحت است زیرا فرماندار مدینه به او گزارش میدهد مردمی كه مدینه
میآیند، درب منزل امام هادی میروند و مسائل علمی و امور مالی خود را به
ایشان ارجاع میدهند و میترسم روزی علیه تو قیام كند (الارشاد، ص۴۳۵. اعلام الوری، ص ۳۶۵. قرشی، زندگانی امام علی الهادی، ص۳۸۶).
مسلماً كسانی كه عاشق مقام هستند، تمام همّ و غمّ خویش را در راه آن صرف
میكنند و غیر از مقام، هیچ روحیه و هیچ نفسانیتی ندارند و كوچكترین خبری
كه در نظر ایشان مقام آنها را به خطر بیندازد ناگوار است. ![]() لذا متوكل عباسی یحیی بن هرثمه را فرستاد تا حضرت را از مدینه به سامرا آورد و امام علیهالسلام در حدود ۲۴ سال دارد كه ایشان را از مدینه منوره به سامرا آوردند و همین كه خبر منتشر شد كه یحیی بن هرثمه با ۳۰۰ سرباز آماده است تا امام را به سامرا ببرد، مردم مدینه تكان خوردند و زار زار گریه میكردند. به قدری گریه و زاری كردند كه یحیی بن هرثمه گفت من به شما قول میدهم كوچكترین صدمهای به ایشان نزنم. یحیی بن هرثمه كه مأمور بود امام هادی علیهالسلام را از مدینه به سامرا بیاورد، میگوید: وقتی همراه امام علیهالسلام به بغداد رسیدم، اسحاق بن ابراهیم طاهری حاكم بغداد به من گفت: یحیی! این مرد فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم است. اگر متوكل را بر قتل او تحریك كنی با رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم دشمن شدهای. گفتم: من از او جز نیكی ندیدم. آنگاه به سوی سامرا روانه شدیم. وقتی به آنجا رسیدیم، وصیف تركی (یكی از فرماندهان ترك در دربار عباسی) به من گفت: اگر یك مو از سر این مرد كم شود با من طرف هستی. ادامه متن در ادامه مطلب ...
![]() كتاب حاضر برگزیده و خلاصهای با تغییرات از كتاب "الارشاد فی معرفه حججالله علی العباد" تالیف شیخ مفید میباشد عناوین اصلی كتاب شامل: پدید آورنده: علامه حلی خدمات:
![]() عناوین اصلی كتاب شامل:
پدید آورنده: واحد تحقیقات ماهنامه كوثر خدمات:
![]() عناوین اصلی كتاب شامل:
پدید آورنده: عبدالكریم پاك نیا خدمات:
|
|